هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
کشف قبور هفت امام زاده از نسل امام سجّاد علیه السّلام در روستای قشلاق در نزدیک روستای ازناو. نام امام زادگان عبارتند از: سیّد اسحاق (ع)، سیّد جلال الدّین (ع)، سیّد فخر الدّین (ع)، سیّد علی (ع)، سیّده سلطان بخت(ع)، سیّده جهان ملک (ع)، سیّده شاهی (ع). با توجّه به این که ساختمان امام زاده ازبین رفته بود، اهالی مشغول بازسازی آن هستند. پنج شنبه 4 تير 1394برچسب:امام زاده عین و غین,فامنین,امام زادگان استان همدان,امام زادگان شهرستان فامنین,عظیم سرودلیر, :: 22:55 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
شجره نامه و تاریخچه ی امام زادگان عین و غین در روستای ازناو (شهرستان فامنین همدان)
بقعه این امامزادگان در بالاى تپّهاى در بخش جنوب شرقى روستاى ازناوه از بخش فامنین و در 80 کیلومترى شمال شرقى شهر همدان واقع شده است. ساختمان بقعه، بنایى مربّع شکل از نوع مقابر چهارضلعى یک طبقه است که در گاهى رو به شمال دارد. ارتفاع بناى آن از بیرون 7/12 متر و ابعاد هر یک از اضلاع آن از خارج، و از داخل 5/6 متر است. دیوار سمت غرب به جهت وجود راه پله، از بقیّة دیوارها ضخامت بیشترى دارد. نقشه مربّع امامزاده در بالا بازدن ترنبههایى به هشت ضلعى و پس از آن توسّط قوسهایى به شانزده ضلعى تبدیل گشته و گنبد در پوشه پیوستهاى بر آن شکل شانزده ضعلى تبدیل گشته است. گنبد از نوع قوس شبدرى تند و کند است (گنبد داخلى، تند و خارجى، شبدرى کند است). پوستههاى گنبد با آجر کارى خفته و راسته ساخته شده و در قسمت میانى، منفذى براى نورگیرى و تهویه دارد. آجر کارى گنبد شبیه آجر کارى بناى مقبره ارسلان جاذب (415 ـ 378 هـ . ق) در خراسان است. فاصله پوستههاى گنبد امامزاده بسیار کم است. با اینکه استوارى و استحکام بنا ناشى از دیوار محکم آن است، اما براى جلوگیرى از دانش گنبد، از فیلپاهاى چسبیده به دیوار استفاده شده است. قطر هر یک از فیلپاها 20 سانتىمتر و ارتفاع دو تا از آنها که بلندترند، به 80/6 متر مىرسد قوس درگاه ورودى هم روى دو تا از این فیلپاها قرار گرفته است. در گاه ورودى بنا در ضلع شمالى آن قرار دارد. این درگاه، در میان یک طاقنماى بزرگ که دو طاق کوچک در جناحین به صورت قرینه دارد. تعیبه شده است. فضاى داخل طاقنماى بزرگ پیرامون ورودى بنا به بخشهایى مساوى و مرتبط به هم تقسیم شده به گونهاى بدیع و زیبا با آجر تراش و طرحهایى گیاهى و هندسى تزیین گردیده است و از نظر شکل کلّى، با نماى ورودى گنبد علویان همدان همانندى دارد. در ضلع غربى دیوار، از درون بنا، راه پلّهاى آجرى قرار دارد که داراى 15 پلّه است. دو تا از پلّهها در انتها به سمت راست گردش دارد که دسترسى به بالاى گنبد را آسانتر مىکند، از طرفى راه ورود به بخش پیشانى (رخ بام) بنا از طریق شش پله است که در گوشه شمال غربى گنبد با آجر ساخته شده است. نوع قوسهایى که طاقنماى درگاه ورودى و طاقنماهاى باریک و مرتفع دارد، از نوع قوس پنج او هفت تند است. قوس طاقنماهاى داخلى و همچنین ترنبهها و راه پله نیز از همین نوع است. در حال حاضر، بناى امامزاده، تزیینات اندکى دارد که شامل آجر کارى نماى بیرونى بنا با طرحهاى چلیپایى و گلبرگ مىشود. نماى داخلى نما فاقد تزیین خاصى است. در وسط بنا، ضریح چوبى سادهاى قرار دارد که عبارتى با جوهر آبى رنگ به تاریخ 1200 هـ . ق بر آن نوشتهاند. «... کاتب الحروف ملا محمّد هاشم همدانى شهر رمضان المعظّم سال 1200». با توجّه به شیوه معمارى مىتوان ساختمان اصلى امامزاده را به قرن هفتم و هشتم هجرى انتساب داد. اهالى روستاى ازنا و براساس نوشته سنگ قبرى که روى آن این عبارت آمده است: المتوفّاى مرحوم شیخ غین فی محرم الحرام... به بناى امامزادهاى که در فاصله 20 مترى شمال غربى امامزاده ازناو (عین) واقع است، امامزاده عین اطلاق مىکنند. سنگ قبر در محوّطه گورستان پیرامون امامزاده ازناو قرار دارد، و تاریخ آن محو گردیده است، احتمالاً تاریخ آن همزمان با تاریخ سنگ قبرى است که توضیح آن در متن بالا آمده است و آن هم به علّت شباهت خطوط هر دو کتیبه سنگ قبرهاست، که خط ثلث مىباشد. ساختمان امامزاده غین بنایى چهار ضلعى است، که با مصالح سنگ لاشه و ملات گل ساخته شده است، بنا داراى گنبدى کم خیز و بدون گریو است. زمان ساختمان دقیقاً مشخص نیست، زیرا کتیبهاى در داخل آن وجود ندارد و تنها سنگ قبرى که نام امامزاده غین بر آن نگارش شده در کنار و نزدیکى بنا قرار دارد. این سنگ قبر به صورت معمول بر روى زمین قرار گرفته و در طى زمان بسیار جابه جا شده است. بناى امامزاده عین و غین به شمارة 1867 و در تاریخ 21/02/1376 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است. نسبشریف: چنانکه اشاره شد، آقاى عراقچیان که مزار امامزاده را توصیف نموده مىنویسد: «علّت اطلاق امامزاده غین بر این بنا و امامزاده عین بر بناى مورد بحث در متن کاملاً مشخص نیست». متأسّفانه عدم مراجعه نویسندگان، و محقّقین آثار باستانى بقاع متبرکه به کتب انساب از یک طرف، و عدم آشنایى آنان به علم انساب از طرف دیگر، باعث شده که این محقّقین به همان ظاهر بقعه اکتفا کنند و کنکاشى دربارة خفته در مزار ننمایند. حال آنکه اگر معلوم شود خفته در مزار کیست، آن وقت معلوم خواهد شد که او چه مقام و ارزشى داشته که چنین بناى با شکوهى براى وى بر پا داشتهاند. چنانکه دربارة امامزادگان همدان در کتاب مزارات تویسرکان و مزارات نهاوند گفته شد، صاحب بن عباد، دختر خود سپهر آزرمیه را به عقد یکى از سادات حسنى که سیّدى بزرگوار، فاضل، و دانشمندى ادیب و شاعر بود، رسانید، که نامش ابو الحسن على الاطروش بن حسین بن على بن حسین بن حسن البصرى بود، او از دختر صاحب فرزندى به نام أبو عباد الحسین روزى شد که حسین داراى چند فرزند من جمله أبوهاشم زید بود، وى نیز صاحب چند فرزند من جمله ابو شهاب علاء الدوله وزیر گردید، و از سیّد علاء الدوله چند فرزند دانشمند و فاضل به دنیا آمدند که من جمله آنان: عین الشرف، و عز الشرف بودند، این دو بزرگوار ریاست معنوى و مادى شهر همدان را به عهده داشته، و مرجع امور مسلمانان همدان بودند. ایشان به جهت علم و تقوى و انتسابشان به امام حسن مجتبى ، و نوادگى صاحب بن عباد وزیر دانشمند شیعى، مورد احترام خاص و عام بودند، از اینرو مکان کنونی که روزى روستاى محل اقامت و استراحتگاه تابستانى آنان بوده وفات یافته و دفن شدهاند. نسب شریف امامزاده عین و غین از قرار ذیل است: عین الشرف و عز الشرف ابنی السیّد الأجل علاء الدوله وزیر ابن تاج الدّین أبیهاشم زید بن حسین ابی عبداللَّه بن ابى الحسن على بن حسین بن على بن حسین بن حسن البصرى بن قاسم بن محمّد البطحانی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن . بنابراین این بزرگواران با 13 واسطه به امام حسن مجتبى و با سه واسطه نوه صاحب بن عباد هستند. از آنجاییکه نخستین بار نام و نسبشان را بیهقى متوفّاى 565 هـ . ق اشاره نموده پس معلوم مىگردد آنان تا ثلث اوّل قرن ششم هجرى در قید حیات بودهاند. زیرا کتاب لباب الأنساب در این تاریخ تألیف شده است. شهرت بقعه اوّل به امامزاده عین، به درستى معلوم است، زیرا نام شخصیّت مدفون در آن عین الشرف بوده است، بنابراین ابتداى نام امامزاده بر بقعه اطلاق شده است. شهرت بقعه دوّم به امامزاده غین، با وجود اینکه خفته در مزار عز الشرف است از چند لحاظ قابل ذکر است: 1. شاید به خاطر وجود سنگ قبرى که روى آن مرحوم غین نوشته شده، این مزار به امامزاده غین خوانده شده است. 2. علّت دیگر که مقرون به صحت است، و چنانکه متداول قرون ششم و هفتم و هشتم در بقاع، کتابت نام متوفى به خط کوفى بوده، لذا عز الشرف پس از ساییدگى به غین خوانده شده است. 3. شاید این نامگذارى به خاطر توازن و سادگى در اداء در نام این امامزادگان باشد که گفتن عین و غین راحتتر و دلایل فوق را نیز شامل مىشده است. به هر حال، آنچه مسلم است خفته این دو مزار دو تن از سادات جلیل القدر و عظیم الشأن حسنیاند که در فضل و تقوی از معاریف خاندان حسنی در همدان بودند. منبع: http://shrines.blog.ir سه شنبه 23 آبان 1393برچسب:مکتب خانه,کوسهلو,میرزا ابراحیم رحمانی,میرزا نصرالله فرهنگی,میرزا نصیر فرهنگی,میرزا ابراهیم محمدی (ازناوی),میرزا یحیی غلامی, :: 15:47 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
مکتب و مکتبخانه اگر حدود 50 سال پیش،در یک پیش از ظهر پاییزی، در کوچه های کوسه لو (گلخندان فعلی) قدم می زدید حتما از درون یکی از خانه های این روستا سر و صدای کودکان و نوجوانانی را می شنیدید که 10 یا 15 نفری سر و صدا راه انداخته بودند و هرکدام برای خودش چیزی را می خواند. یکی قرآن، آن یکی واجبات، دیگری معراج السّعاده و بعضی هم گلستان یا بوستان سعدی و مانند این هارا با صدای بلند می خواندند. ما قصد داریم در این پست شمارا با جزئیات یک مکتب خانه آشنا کنیم. چرا مکتبخانه به وجود می آمد؟ در گذشته، در روستاها، وظیفه ی تعلیم و تربیت کودکان به عهده ی خانواده بود و دولت، عملاً هیچ نقشی در این امر مهم ایفا نمی کرد. بنابراین خانواده ها برای این که فرزندانشان با سواد شده و تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشند مکتب خانه تشکیل می دادند و با سپردن فرزندانشان به دست با سوادترین فردی که در آن روستا و یا حتّی در آن منطقه بود وجود داشت به این امر مهم اقدام می کردند. تصویر فوق، صفحات آغازین کتاب "واجبات" است که مرحوم میرزا نصیر، در حدود 60 سال قبل نوشته اند آقا ملّاهای کوسه لو و بازران عبارت بودند از: مرحوم میرزا نصیر فرهنگی (میچینگی)، میرزا ابراهیم رحمانی (بازرانی)، میرزا ابراهیم محمدی (ازناوی) و میرزا یحیی غلامی (بازرانی) ادامه مطلب ... این جا "قیزیل قلعه" است که در گذشته آن را "شاه قلی کندی قلعه سی" هم می نامیدند. در پایین قلعه در بالای قلعه
بقایای دیوار پیرامون قیزیل قلعه این قلعه ی باستانی در شمال غربی "مزرعه ی شاه قلی کندی" در شمال غربی روستای "گلخندان" بخش فامنین استان همدان قرار دارد. به گفته ی بعضی ها قدمت آن به دوره ی قبل از اسلام بر می گردد. پس از ورود اعراب به ایران، این قلعه محلّ سکونت گروهی از اعراب قرار گرفت و آن ها تا سده های اخیر نیز در آن جا سکونت داشتند و طبق تاریخ شفاهی به سبب درگیری هایی که با ساکنین قلعه ی "کوسه لو" داشتند مجبور به ترک آن جا شده اند. آثار به جا مانده در این مکان شامل سفال و بقایای دیوارهاست. قطعه ای از دیوار پیرامون قلعه نیز هنوز پا برجاست.
سخنانی تامّل برانگیز در مورد تاریخ
تهیه و تنظیم : سعید خداوردویی دبیر علوم اجتاعی ناحیه 4 آموزش و پرورش قم و کارشناس ارشد علوم سیاسی 1-تاریخ یعنی عبرت گرفتن از گذشته برای ساختن آینده. سعید خداوردویی 2-حوادث اجتماعی در بستر جغرافیا رخ می دهند ؛ و پس از مدتی تبدیل به تاریخ می شود .خداوردویی 3-نه می توان تاریخ را فریب داد و نه می توان زمان را از سیر سریع خود بازداشت. شیخ محمد خیابانی ادامه مطلب ... دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب: نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران,سعید خداوردویی,گلخندان,بازران,کوسهلو, :: 21:30 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
بسمه تعالی عنوان مقاله : نگاهی تاریخی به نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران نویسنده: سعید خداوردویی کارشناس ارشد علوم سیاسی و دبیر علوم اجتماعی ناحیه 4 آموزش و پرورش قم این مقاله در تاریخ 11/12/1392 از سوی پایگاه کشوری مطالعات اجتماعی تایید و درج شده است .
بدون شک ملی شدن صنعت نفت یکی از وقایع مهم و تاثیر گذار تاریخ معاصر ایران است .در مورد این واقعه کتاب ها و مقالات زیادی نوشته شده است ولی در بیشتر این مقالات و کتاب ها گرایشات سیاسی بیشتر لحاظ شده وبه اصل موضوع وبعد تاریخی آن کمتر پرداخته شده است لذا در این مقاله سعی شده است که از نگاه تاریخی به این موضوع پرداخته شود.
ادامه مطلب ... یک شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 10:53 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
صورت تويانه ي حاج عزيز عمو (تابستان سال 1350) ما كه از اعداد و ارقامش سر درنياورديم شايد شما بتوانيد بخوانيد دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:تهران,دبيرستان دكتر نصيري,عظيم سرودلير,گلخندان,كوسه لو,بازران,فامنين,چپقلو,مردم چپقلو,ايثار,مردانگي,همدان,بخش فامنين,برف,بهار,زمستان,راه بندان,برف بهاري, :: 8:46 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سلام با ديدن اين عكس چه فكر مي كنيد؟ شايد باورتان نشود كه اين عكس در سوم فروردين ماه سال 1351 گرفته شده. مكان گرفتن عكس هم در "سولو دره" حدود يك كيلومتري روستاي آغگول مي باشد. آن هايي كه بلدند مي دانند كه حد اقل سي چهل متر زير پاي ما برف انباشته شده. مثلاً شب عيد بود و بعد از شش ماه درس خواندن در تهران داشتيم مي رفتيم پدر و مادرمان را ببينيم. ولي خوب برف آمد و گردنه دخان بسته شد و ما مجبور شديم شب عيد را در خانه عمه مان در آغگول بگذرانيم و سه روز بعد با پاي پياده راهي كوسه لو شويم، كه شش كيلومتري با همين وضع راه رفتيم. البتّه به تنهايي كه جرأتوشو نداشتيم، با شوهر عمه مان، مرحوم مشهدي محمد عبّاسي. اين عكس را هم ايشان از ما گرفتند. در آن شب عيد هم اتفاقات جالبي رخ داد. ماشين ها پشت برف گير كردند و ماندند. مردم چپيقلو مردانگي كردند و نان هاي سفره هاشان را در بوقچه ها به كولشان بستند و بردند بين مسافران تقسيم كردند. يك راننده اتوبوس هم تمام قسمت هاي قابل سوختن ماشينش را آتش زد و مسافرينش را از سرما زدگي نجات داد. و حوادثي از اين قبيل. بنده آن موقع در كلاس سوم رياضي دبيرستان دكتر نصيري، البته در بخش شبانه اش، تهران واقع درانتهاي خيابان سينا درس مي خواندم. سه شنبه 7 تير 1392برچسب:مدرسهي كوسه لو, دبستان انقلاب, سپاهي دانش,عظيم سرودلير, :: 7:9 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
لطفا هر اطلاعات تكميلي كه داريد ارسال كنيد تا وبلاك گذاشته شود. یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:تبار مردم كوسهلو و بازران, كوسهلو, بازران,عظيم سرودلير, همدان,فامنين, تجرك,, :: 18:41 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
تبار مردم روستا هاي كوسه لو و بازران ( استان همدان- شهرستان فامنين. بخشداري تجرك) منتظر نمودار هاي بعدي باشيد.(شماره يك) گزيده اي از تاريخچه کوسهلو و بازران قديم و کنوني: کوسهلر طايفه اي از شاهسونها ميباشد که تعداد زيادي از آنها هم اکنون نيز در روستاهاي اطراف قم و ساوه و نيز خود قم و شايد در جاهاي ديگر نيز ساکن باشند اوّلين شخصي که روستا يا قلعه کوسهلوي قديمرا که در محل داشلوبولاغ کنوني قرار داشته است بنا نهاد شخصي به نام علي از طايفه کوسهلر بوده که کوسهعلي در طول تاريخ به کوسهلو تبديل شده است. کوسهعلي لقب ديگري نيز داشته که گفته ميشود به او کوساگون گُرمَز نيز ميگفتند که نقل قول در مورد اين لقب چند جور ميباشد بعضي ها ميگويند او بعد از کشته شدن فرزندانش به سبب ناراحتي، پا از قلعه بيرون نميگذاشته و اين لقب ناشي از اين موضوع است. بعضي ديگر ميگويند او بعد از کشتن يکي از اهالي شاه قلي کندي، از ترس انتقام آنها، از قلعه بيرون نمي آمده و اين لقب از آنجا نشأت گرفته. به نظر ميرسد تاريخ ياد شده و بناي قلعه کوسهلوي قديم مربوط به دورهي صفويه ميباشد و اين اادعا به اين دليل است که نادرشاه روستاهاي اهل تسنن ازجمله اهالي شاه قلي کندي را از آنجا انتقال داده و در منطقه ديگري از غرب کشور اسکان داد
روستا يا قلعه ديگري کمي پايين تر از کوسه لوي قديم(پايين تر از باغهاي قاراگونه)بوده که شُرشُرگَزَوَن ناميده ميشده . اهالي اين دو روستا در ارتباطي بسيار نزديک طي ساليان دراز، در کنار هم زندگي ميکردند اما بعد از وقوع چندين سال خشکسالي پي درپي همگي و يکجا ازآنجا مهاجرت کرده و به مکان ديگري که شايد کَهلَه (كُهلو) گَزَوَن کنوني باشد ميروند و آنجا ساکن ميشوند اما پس از چند سال زندگي در آنجا چهارنفر ازآن ها تصميم ميگيرند به دِه قبلي شان برگردند که اين چهارنفر عبارتند از: رستم-مدد-داوود-محمد که شايد چهارنفرشان با هم برادر باشند (البته چندين طايفه نيز در طول تاريخ به اين چهارنفر اضافه شده ند)اين چهارنفر پس از برگشتن به کوسه لو و شُرشُرگَزَوَن چون اين دو روستا را کاملا ويران شده ميبينند تصميم به بناي روستاي ديگري که بازران کنوني ميباشد مينهند و قلعه بازران را بنا نهاده و نامش را به تقليد از شرشرگزون قديم به اين نام مينهند که بعد از طي چندين سال و هنگام حمله قشون کولي ها(اين موضوع مربوط به اول حکومت قاجارکه تهران تازه پايتخت شده بوده ميباشد) به اين قلعه يکي از اهالي روستا(رستم) از درب قلعه بااسب تيزپاي خود خارج شده و خود را طي 48ساعت به تهران رسانيده و قوشون دولتي را به روستا آورده و روستا را از محاصره قشون کولي ها نجات ميدهد به سبب کار او به اين روست لقب باز ايران(عقاب ايران)(احياگران مجدد ايران)يا بازوران (قدرتمندها)مينهند که در طي تاريخ به بازران تبديل شده است گفته ميشود سه نفر از اين چهار نفر متاهل بوده و فقط محمّد در بين آنها مجرّد بوده که هنگام عبور طايفه قاسملوي شاهسونها از قزل داق شترهايشان در باتلاق گرفتار مي شود اهالي روستاي بازران به کمک آنها رفته و شترهايشان را از باتلاق در مي آورند و رئيس قبيله آنها ميگويد ما برادري داشتيم که فوت کرده وچون ما رسم نداريم با زن برادر مرده خويش ازدواج کنيم از يکي از شما ميخواهيم که با او ازدواج کند و محمد با او ازدواج ميکند . کوسهلوي کنوني چگونه ساخته شد؟ روستا و املاک بازران در تملک اربابان و خانها بوده وهرسال مواجب از رعيت ميگرفتند ولي املاک کوسه لو تعلقي به خانها نداشته است مالکين املاک کوسه لو بهدليل اينکه از ااملاک آنجا مواجب به خانها نپردازند از بازران خارج شده و روستاي کوسهلوي کنوني را بنا نهادند.
گردآورنده: مسيّب عبدالهي نويسنده: اباصلت عبدالهي صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|